فصل ۱۹
پدری محافظ، مسئول و پراستقامت
۱، ۲. الف) چه تغییری در زندگی یوسف و خانوادهاش به وجود آمد؟ ب) یوسف چه خبر ناخوشایندی را باید با همسرش در میان میگذاشت؟
دهکدهٔ بیتلَحَم هنوز در تاریکی شب بود. یوسف به دور و بر خود نگاهی انداخت، آخرین بارها را پشت حیوان بارکش خود گذاشت و با دست به پهلوی آن زد. در آن لحظات، بیشک به سفر طولانیشان به مصر فکر میکرد؛ سفر به سرزمینی با مردمی غریب، با زبانی بیگانه و با آداب و سنّنی متفاوت! حال، چگونه خانوادهٔ کوچکش میتوانست خود را با این تغییرات وفق دهد؟
۲ گفتن این خبر ناخوشایند به مریم، همسر عزیزش آسان نبود، اما یوسف همّت کرد و مطلب را با او در میان گذاشت. یوسف به مریم توضیح داد که فرشتهای از سوی خدا در خواب به او پیام داده است که هیرودیسِ پادشاه میخواهد پسر کوچک آنان را به قتل برساند. واضح بود که باید به سرعت آنجا را ترک میکردند. (مَتّی ۲:۱۳، ۱۴ خوانده شود.) مریم بسیار دلواپس شد. آخر، چرا میخواستند کودک بیگناه و بیآزارش را بکشند؟ مریم و یوسف علّت آن را نمیتوانستند درک کنند. اما به دلیل اعتمادشان به یَهُوَه بیدرنگ آمادهٔ حرکت شدند.
۳. توضیح دهید که یوسف و خانوادهاش چگونه بیتلَحَم را ترک کردند. (تصویر نیز ملاحظه شود.)
۳ در حالی که مردم بیتلَحَم بیخبر از این وقایع در خواب بودند، یوسف، مریم و عیسی در تاریکی شب آنجا را ترک کردند. آسمان در افق شرق روشن و روشنتر میشد. قطعاً یوسف به آینده فکر میکرد. به این که چه چیز در انتظارشان است. چگونه او که یک نجّار ساده بود، میتوانست خانوادهاش را از گزند دشمنانِ قدرتمندشان حفظ کند؟ آیا میتوانست همچنان نیازهای خانوادهٔ خود را برآورده سازد؟ آیا میتوانست با استقامت، وظیفهٔ سنگین مراقبت و بزرگ کردن عیسی را که یَهُوَه خدا بر عهدهٔ او گذاشته بود، به انجام رساند؟ یوسف با موانع بزرگی روبرو بود. در این فصل بررسی
خواهیم کرد که او چگونه بر یکیک آن موانع غلبه کرد و خواهیم دید که امروزه پدران و همچنین همهٔ ما چگونه میتوانیم ایمان یوسف را سرمشق قرار دهیم.یوسف از خانوادهٔ خود محافظت کرد
۴، ۵. الف) زندگی یوسف چگونه برای همیشه دگرگون شد؟ ب) فرشتهٔ خدا چگونه به یوسف در پذیرش این مسئولیت سنگین قوّتقلب داد؟
۴ ماهها پیش از آن، هنگامی که یوسف در شهر خود ناصره زندگی میکرد، با دخترِ هالی نامزد کرد. زندگی او از آن زمان به کلّی دگرگون شد. یوسف که مریم را دختری پاک و باایمان میدانست، متوجه شد که او باردار است! یوسف تصمیم گرفت که مخفیانه مریم را طلاق دهد تا او را از بدنامی حفظ کند. * اما فرشتهای در خواب با او صحبت کرد و توضیح داد که مریم از طریق روحالقدس یَهُوَه، باردار شده است. آن فرشته اضافه کرد که پسری که به دنیا میآید «قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد بخشید.» او به یوسف چنین اطمینان خاطر داد: «از گرفتن زن خود مریم مترس.»—مت ۱:۱۸-۲۱.
۵ یوسف که مردی مطیع و درستکار بود، اطاعت کرد. او مسئولیتی بسیار سنگین را متقبل شد؛ او باید پسری را بزرگ میکرد که به او تعلّق نداشت و در نظر خدا فوقالعاده عزیز بود. بعدها با اطاعت از فرمان امپراتورِ وقت، یوسف زن باردار خود را برداشت و برای نامنویسی راهی بیتلَحَم شد. در آنجا بود که عیسی به دنیا آمد.
۶-۸. الف) چه تغییر دیگری در زندگی یوسف و خانوادهٔ کوچکش به وجود آمد؟ ب) چه شواهدی نشان میدهد که شیطان آن ستاره را فرستاد؟ (به پاورقی نیز مراجعه شود.)
۶ یوسف خانوادهاش را به ناصره بازنگرداند، بلکه با آنان در بیتلَحَم که فقط چند کیلومتر با اورشلیم فاصله داشت، اقامت گزید. آنان فقیر بودند، با این حال یوسف هر چه در توان داشت، برای رفع نیازها و محافظت از مریم و عیسی انجام میداد. آنان بعد از مدتی کوتاه در خانهای محقّر و ساده مستقر شدند. اما بار دیگر، هنگامی که عیسی حدود یک سال داشت، تغییری بزرگ در زندگی آنان رخ داد.
۷ گروهی از طالعبینان اهل مشرق زمین، احتمالاً از بابِل که با آنجا فاصلهٔ زیادی داشت، به دیدار آنان آمدند. آن طالعبینان ستارهای را تا خانهٔ یوسف و مریم دنبال کرده بودند و در آنجا به دنبال کودکی میگشتند که در آینده پادشاه یهودیان میشد. رفتار آن مردان، بسیار بااحترام بود.
۸ اما، آن طالعبینان خواسته یا ناخواسته عیسای کوچک را در خطری بزرگ قرار * در آنجا، آنان به هیرودیسِ پادشاه که مردی شریر بود، گفتند که در جستجوی کودکی هستند که پادشاه یهودیان خواهد شد. این خبر شدیداً حسادت هیرودیس را برانگیخت و او را به خشم آورد.
دادند. ستارهای که دنبال کرده بودند، آنان را مستقیم به بیتلَحَم نیاورد، بلکه نخست به اورشلیم برد.۹-۱۱. الف) یَهُوَه که بس پرقدرتتر از هیرودیس و شیطان بود، از چه طرقی از یوسف و خانوادهاش محافظت کرد؟ ب) گزارش سفر یوسف و خانوادهاش به مصر از چه جهتی با افسانهها و اسطورههای موجود در نوشتههای آپوکریف متفاوت است؟
۹ جای بسی خوشحالی است که کسی پرقدرتتر از هیرودیس، از یوسف و خانوادهاش حمایت میکرد. چگونه؟ طالعبینان با خود هدایایی آوردند و در قبال آن هیچ چیز مطالبه نکردند. احتمالاً برای یوسف و مریم بسیار غیرمنتظره بود که هدایای گرانقیمتی همچون «طلا و کندر و مُر» دریافت کنند! طالعبینان در نظر داشتند که مکان اقامت کودک را به هیرودیس پادشاه اطلاع دهند. اما یَهُوَه مداخله کرد و در خواب به آنان دستور داد که از راه دیگری به سرزمین خود بازگردند.—مَتّی ۲:۱-۱۲ خوانده شود.
۱۰ اندکی پس از آن که طالعبینان آنجا را ترک کردند، فرشتهٔ یَهُوَه به یوسف چنین هشدار داد: «برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا او را بکشد.» (مت ۲:۱۳) همان طور که در آغاز فصل اشاره شد، یوسف فوراً اقدام کرد. برای یوسف ایمنی فرزندش از هر چیز پراهمیتتر بود. پس خانوادهٔ خود را برداشت و راهی مصر شد. یوسف یقیناً هدایای گرانقیمتی را که طالعبینان به آنان داده بودند، برای خرج سفر و اقامت موقتشان در مصر صرف کرد.
۱۱ در افسانهها و اسطورههای موجود در نوشتههای آپوکریف گفته میشود که عیسی در کودکی به نحوی معجزهآسا راه سفرشان را کوتاه کرد، راهزنان را خلعسلاح نمود و حتی کاری میکرد که نخلهای خرما خم شود تا مادرش خرما بچیند. * واقعیت امر این بود که سفر آنان سفری طولانی، سخت و به سرزمینی ناآشنا و غریب بود.
یوسف از راحتی و آسایش خود گذشت تا از خانوادهاش حفاظت کند
۱۲. والدینی که فرزندان خود را در دنیایی پر از خطر بزرگ میکنند، از یوسف چه میآموزند؟
۱۲ والدین میتوانند درسهای مفیدی از یوسف بیاموزند. یوسف بدون اتلاف
وقت، کارهای خود را متوقف کرد و از راحتی و آسایش خود گذشت تا از خانوادهاش محافظت کند. واضح است که او خانوادهٔ خود را امانتی مقدّس از جانب یَهُوَه میدانست. امروزه، والدین فرزندان خود را در دنیایی پر از خطر بزرگ میکنند؛ دنیایی که میتواند آنان را به فساد و تباهی بکشد. زحمات پدر و مادرهایی که همچون یوسف، برای محافظت از فرزندانشان قاطعانه عمل میکنند، بسیار درخور تحسین است!یوسف نیازهای خانوادهٔ خود را برآورده کرد
۱۳، ۱۴. چرا یوسف و مریم به ناصره برگشتند و فرزندانشان را در آنجا بزرگ کردند؟
۱۳ به نظر میرسد که یوسف و خانوادهاش مدت زیادی در مصر نماندند، زیرا چندی بعد، فرشتهٔ خدا به یوسف خبر داد که هیرودیس جان سپرده است. پس، یوسف با خانوادهاش راهی اسرائیل شد. از زمانهای قدیم در کتاب مقدّس پیشگویی شده بود که یَهُوَه «پسر خود را از مصر» فرا خواهد خواند. (مت ۲:۱۵) در واقع، یوسف در تحقق بخشیدن به این نبوّت نقش داشت. حال، او خانوادهاش را باید به کجا میبرد؟
۱۴ یوسف، مردی محتاط و عاقل بود. او میدانست که آرخِلائوس که جانشین هیرودیس شده بود، همچون هیرودیس، شریر و جنایتکار است. پس جانب احتیاط را از دست نداد و با هدایت الٰهی خانوادهاش را به سمت شمال برد؛ به دور از اورشلیم و دسیسههایی که در آن شکل میگرفت. او خانوادهٔ خود را به طرف شهر خود ناصره در ناحیهٔ جلیل برد. در آنجا بود که او و مریم فرزندان خود را بزرگ کردند.—مَتّی ۲:۱۹-۲۳ خوانده شود.
۱۵، ۱۶. کار یوسف چه بود و با چه ابزاری کار میکرد؟
۱۵ آنان زندگیای ساده و در عین حال دشوار داشتند. کتاب مقدّس یوسف را نجّار میخواند. نجّار به کسی گفته میشد که به اشکال مختلف با چوب کار میکرد؛ کارهایی همچون برش الوارها، حمل آنها، همچنین آماده کردن الوارها برای ساختن ساختمان، قایق، پلهای کوچک، درشکه، چرخ، یوغ و بسیاری ابزارهای کشاورزی. (مت ۱۳:۵۵) انجام دادن این کارها، مستلزم کار سخت بدنی بود. در آن زمان، نجّارها اغلب در جلوی خانهٔ سادهشان یا در اتاقی مجاور منزلشان کار میکردند.
۱۶ یوسف ابزار بسیاری داشت که شاید برخی از آنها از پدرش به او رسیده بود. این ابزار، احتمالاً عبارت بودند از گونیا، شاغول، گچ برای خط کشیدن، تبرچه، ارّه، تیشه، چکش، پتک چوبی، قلم و متهای که با جلو و عقب بردن کمانی به گردش در میآمد.
همچنین، یوسف از میخهایی که احتمالاً چندان ارزان نبود و از انواع چسبها استفاده میکرد.۱۷، ۱۸. الف) عیسی از پدرخواندهاش چه آموخت؟ ب) چرا یوسف باید در کارگاه خود سخت کار میکرد؟
۱۷ میتوان عیسی را در سن کودکی تصوّر کرد که محو تماشای کار کردن پدرخواندهاش میشد. به هر حرکت او چشم میدوخت. بیشک در بحر شانههای پهن و بازوهای عضلانی او میرفت. همچنین مهارتی که در دستها و ذکاوتی که در چشمانش بود. شاید یوسف به عیسی نشان داده بود که چگونه با استفاده از پوست خشکشدهٔ ماهی، کارهای کوچکی همچون صاف کردن سطح چوب را انجام دهد. حتماً تفاوت میان چوبهای مختلف، همچون چوب درخت انجیر، بلوط یا زیتون را به او توضیح داده بود.
۱۸ عیسی، همچنین میدید که همان دستهای پرقدرت که درختی را قطع میکرد، الوارها را میبرید و قطعات چوب را در هم جا میداد، با نرمی و مهربانی بسیار او و همچنین مادر و برادران و خواهرانش را نوازش میکرد و به آنان آرامش خاطر میبخشید. آری، یوسف و مریم فرزندان دیگری نیز داشتند. آنان غیر از عیسی حداقل ۶ فرزند دیگر داشتند. (مت ۱۳:۵۵، ۵۶) یوسف برای امرار معاش خانوادهاش باید سخت کار میکرد.
یوسف متوجه بود که رسیدگی به نیازهای معنوی خانوادهاش بیش از هر چیز اهمیت دارد
۱۹. یوسف چگونه به نیازهای معنوی خانوادهاش رسیدگی میکرد؟
۱۹ یوسف، همچنین متوجه بود که رسیدگی به نیازهای معنوی خانوادهاش بیش از هر چیز اهمیت دارد. پس وقت صرف میکرد و در مورد یَهُوَه خدا و قوانینش به فرزندانش آموزش میداد. یوسف و مریم مرتباً فرزندانشان را به کنیسه میبردند. در کنیسه شریعت خوانده و توضیح داده میشد. شاید سؤالات بسیاری در ذهن عیسی به وجود میآمد و یوسف تمام تلاش خود را میکرد که عطش روحانی پسرش را سیراب کند. یوسف، همچنین خانوادهاش را برای جشنهای مذهبی به اورشلیم میبرد. فاصلهٔ اورشلیم تا محل سکونت آنان حدود ۱۲۰ کیلومتر بود. بنابراین سفر رفت و برگشت به اورشلیم و شرکت در مراسم سالیانهٔ فِصَح، احتمالاً دو هفته از وقت یوسف را میگرفت.
۲۰. سرپرستان خانوادههای مسیحی چگونه میتوانند یوسف را سرمشق قرار دهند؟
۲۰ امروزه سرپرستان خانوادههای مسیحی نیز این چنین ازخودگذشتگی نشان میدهند. آنان برای رفاه فرزندانشان از هیچ کمکی فروگذار نیستند و در خانواده به آموزشها و تعالیم الٰهی بیش از هر چیز، حتی بیش از تسهیلات رفاهی، اهمیت میدهند. آنان تمام تلاش خود را میکنند تا فرزندان خود را به جلسات مسیحی در جماعت و در مجمعها ببرند. آنان همچون یوسف میدانند که چنین کمکهایی بهترین سرمایهگذاری برای آیندهٔ فرزندانشان خواهد بود.
«نگرانی بسیار» یک پدر
۲۱. یوسف و خانوادهاش برای شرکت در عید بهاری فِصَح چه سفری پیش رو داشتند و او و مریم چه وقت متوجه شدند که عیسی گمشده است؟
۲۱ وقتی عیسی ۱۲ سال داشت، یوسف طبق معمولِ هر سال، خانوادهاش را برای برگزاری عید بهاری فِصَح، به اورشلیم برد. در این عید، خانوادههای بزرگ با هم گروهی سفر میکردند و از میان سبزهزارها میگذشتند و با نزدیک شدن به ناحیهٔ خشک یهودیه و بالا رفتن از تپههایی که به سوی اورشلیم میرفت، بسیاری از آنان سرودههای معروف به «سرود صعود» را میخواندند. (مز ۱۲۰-۱۳۴) شهر احتمالاً از صدها هزار نفر پر میشد. پس از عید، خانوادهها همراه همان گروهها به طرف خانههایشان به راه میافتادند. یوسف و مریم نیز که احتمالاً در گیرودار سفر بازگشتشان بودند، تصوّر میکردند که عیسی با یکی از همسفران یا خویشانشان است. اما یک روز پس از آغاز سفرشان متوجه شدند که عیسی گمشده است!—لو ۲:۴۱-۴۴.
۲۲، ۲۳. یوسف و مریم پس از گم شدن عیسی چه کردند و زمانی که او را یافتند، مریم چه گفت؟
۲۲ آنان پریشانحال و نگران تمام مسیر را تا اورشلیم در پی عیسی گشتند. در کوچهها و خیابانهای اورشلیم عیسی را صدا میزدند. آن خیابانهای پرازدحام، حال خالی و ناآشنا به نظر میرسید. سه روز بود که در پی او میگشتند. پسرشان کجا بود؟ حتماً یوسف تصوّر میکرد که در نگهداری از امانت مقدّسی که خدا به او سپرده بود، به شدّت قصور کرده است. آنان سرانجام به معبد رفتند. در جستجوی عیسی به حجرههای معبد سر میکشیدند تا این که به حجرهای رسیدند که در آن تعداد زیادی از عالمان شریعت گرد هم جمع شده بودند و عیسی هم در میانشان نشسته بود! تصوّر کنید که چه قدر خاطر یوسف و مریم آسوده شد!—لو ۲:۴۵، ۴۶.
۲۳ عیسی به سخنان آن عالمان گوش فرا میداد و با اشتیاق از آنان سؤال میکرد. آن مردان از فهم و سؤالات آن پسر نوجوان در شگفت بودند. مریم و یوسف نیز متعجب شدند. در کتاب مقدّس اشارهای به دیدِ یوسف در این مورد نشده، اما آمده است که مریم نگرانی خود و همسرش را به وضوح به زبان آورد و گفت: «پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ پدرت و من با نگرانی بسیار در جستجوی تو بودیم.»—۲۴. کتاب مقدّس چگونه با واقعبینی وضعیت والدین را به تصویر میکشد؟
۲۴ این گزارشِ کوتاهِ کتاب مقدّس با واقعبینی وضعیت والدین را به تصویر میکشد. میبینیم که زندگی والدین خالی از نگرانی نیست، حتی اگر فرزندشان کامل باشد! امروزه در دنیا خطراتی فرزندان ما را از هر سو تهدید میکند. از این رو، بزرگ کردن فرزند
با «نگرانی بسیار» همراه است. اما والدین پی بردهاند که در کتاب مقدّس به سختیهای بزرگ کردن فرزند اشاره شده است و این امر سبب دلگرمی آنان میشود.۲۵، ۲۶. عیسی به والدینش چه پاسخی داد و یوسف احتمالاً نسبت به گفتههای پسرخواندهاش چه احساسی داشت؟
۲۵ عیسی در آن زمان در تنها مکانی باقی ماند که میتوانست به پدر آسمانیاش، یَهُوَه نزدیک شود و با اشتیاق عطش خود را با تعالیم و آموزشهای الٰهی سیراب کرد. از این رو، در جواب به والدینش در کمال صداقت گفت: «چرا مرا میجستید؟ مگر نمیدانستید که میباید در خانهٔ پدرم باشم؟»—لو ۲:۴۹.
۲۶ مسلّماً یوسف پس از آن، بارها در مورد این سخنان پسرخواندهاش، چه بسا
با حالتی افتخارآمیز، فکر کرده بود. او سخت تلاش کرده بود که پسرش چنین احساسی نسبت به یَهُوَه خدا داشته باشد. در آن سن، عیسی مسلّماً احساسی گرم نسبت به واژهٔ «پدر» داشت و میتوان مطمئن بود که این احساسِ او تا حد زیادی به سبب وجود یوسف بود.۲۷. شما پدران عزیز از چه موهبت بزرگی برخوردارید و چرا بجاست که سرگذشت یوسف را به یاد داشته باشید؟
۲۷ ای پدران، شما میتوانید با رفتارتان، به فرزندان خود یاری رسانید تا به مفهوم پدری پرمهر و محافظ پی ببرند. آیا میدانید که این چه موهبت بزرگی است؟ همچنین اگر ناپسری یا نادختری دارید یا بچهای را به فرزندخواندگی پذیرفتهاید، سرگذشت یوسف به شما کمک میکند تا هر یک از فرزندان خود را گرانقدر و منحصربهفرد بدانید. به علاوه، یاریشان کنید تا به یَهُوَه، پدر آسمانیشان نزدیک شوند.—اِفِسُسیان ۶:۴ خوانده شود.
یوسف با وفاداری به وظیفهٔ خود ادامه داد
۲۸، ۲۹. الف) کلام خدا در لوقا ۲:۵۱، ۵۲ چه چیزی را در مورد یوسف روشن میسازد؟ ب) یوسف در راه پیشرفت عیسی در حکمت و فهم چه نقشی داشت؟
۲۸ کتاب مقدّس تنها چند اشارهٔ کوتاه به زندگی یوسف کرده است؛ اما همین اشارههای کوتاه نیز درخور بررسی دقیق است. برای مثال، میخوانیم که عیسی همچنان «مطیع ایشان» یعنی پدر و مادرش باقی ماند. همچنین آمده است که «عیسی در قامت و حکمت، و در محبوبیت نزد خدا و مردم، ترقّی میکرد.» (لوقا ۲:۵۱، ۵۲ خوانده شود.) حال این آیات چه موضوعی را در مورد یوسف آشکار میکند؟ نخست این که یوسف همواره از خانوادهٔ خود به خوبی سرپرستی میکرد؛ زیرا پسرش که انسانی کامل بود همچنان به اختیارات او در نقش پدر احترام میگذاشت و مطیع او بود.
۲۹ همچنین میآموزیم که عیسی در حکمت و فهم پیشرفت کرد. قطعاً یوسف تا حد زیادی در پیشرفت عیسی تأثیر داشت. در آن زمان، این مثل قدیمی در میان یهودیان رواج داشت که تنها، انسانی مرفه و صاحب اختیار میتواند به حکمت واقعی دست یابد، اما نجّار و برزگر و آهنگر که درکی از قانون ندارند، نمیتوانند قضاوت کنند و حکایتی را به زبان آورند. عیسی بعدها نادرست بودن این مثل را کاملاً آشکار کرد. او بیشک در کودکی بارها شنیده بود که پدرخواندهاش که نجّاری ساده بیش نبود، به نحوی مؤثر در خصوص عدالت و نحوهٔ قضاوت یَهُوَه به او آموزش داده بود!
۳۰. یوسف برای سرپرستان خانواده چه سرمشق خوبی بجا گذاشت؟
۳۰ علاوه بر این، تأثیر یوسف را در رشد جسمی عیسی نیز نمیتوان منکر شد. این که عیسی جوانی سالم و قوی بود، نشان میدهد که یوسف به خوبی از او مراقبت میکرد. به علاوه، یوسف، پسرش را تعلیم داد تا در حرفهٔ نجاری تبحر پیدا کند. مردم عیسی را نه تنها به اسم پسر نجّار، بلکه همچنین به اسم «نجّار» میشناختند. (مرق ۶:۳) پس میتوان اطمینان داشت که یوسف در آموزش پسرش موفق بود. چه قدر بجاست که سرپرستان خانواده مطابق سرمشقی که یوسف قرار داد، نه تنها در جهت رفاه فرزندان خود بکوشند، بلکه به آنان نیز بیاموزند که چگونه معاش خود را تأمین کنند.
۳۱. الف) شواهد چگونه نشان میدهد که یوسف احتمالاً پیش از تعمید عیسی درگذشته بود؟ (به کادر نیز مراجعه شود.) ب) یوسف چه سرمشقی برای ما به جا گذاشت؟
۳۱ در گزارشهای کتاب مقدّس، پس از اشاره به ۳۰ سالگی و تعمید عیسی، دیگر صحبتی از یوسف نمیشود. از ظواهر امر چنین پیداست که در آغاز خدمت عیسی، مریم بیوه بود. (کادر « یوسف چه وقت درگذشت؟» ملاحظه شود.) با این حال، یوسف از خود الگویی بسیار خوب برای پدران به جا گذاشت. او از خانوادهٔ خود مراقبت کرد، معاش آنان را فراهم ساخت و تا به آخر با وفاداری و پایداری وظیفهٔ پدری خود را به جا آورد. شایسته است که تمام پدران، سرپرستان خانواده و سایر مسیحیان ایمان یوسف را سرمشق قرار دهند.
^ بند 4 در آن ایّام، نامزدی تقریباً به منزلهٔ ازدواج محسوب میشد.
^ بند 8 حرکت این ستاره پدیدهای طبیعی نبود و یَهُوَه نیز در حرکتش نقشی نداشت. پس مشخص است که شیطان با استفاده از قدرت مافوق طبیعی خود قصد داشت که عیسی را از میان بردارد.
^ بند 11 کتاب مقدّس به روشنی نشان میدهد که نخستین «آیت» یعنی نخستین معجزهٔ عیسی مدتی پس از تعمیدش به وقوع پیوست.—یو ۲:۱-۱۱.